کد مطلب:29227 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:112

سیّد حِمْیَری












.

4001. او كه از بزرگان شعر در قرن دوم است، می گوید:

به خدا و نعمت هایش سوگند می خورم

- و البته هركس، مسئول گفتار خویش است -

كه [ سرشت] علی بن ابی طالب

بر تقوا و خوبی سرشته شده است

و او پیشوایی است كه

بر امّت، برتری دارد.

به حقْ سخن می گوید و حق را اراده می كند

و باطل ها او را به خود، مشغول نمی سازند.

هرگاه كه جنگ، نیزه ها را بیرون كشد

و قهرمانان، عقب نشینی كنند

به سوی هماورد خود می رود، در حالی كه در دستش

شمشیری درخشنده، تیز و صیقل خورده است.

راه رفتنی چون راه رفتن شیر دربین همگِنانش

كه بیشه، او را به شكار كشانده است.

آن كه در شبی سلام فرستادند

بر او، میكائیل و جبرئیل.

میكائیل با هزار و جبرئیل با

هزار [ فرشته ] و اسرافیل، درپی آنها

در شب بدر، برای یاری فرود آمدند

گویی كه پرندگان ابابیل بودند.

هنگامی كه پیشش آمدند، بر او سلام كردند

و این، بزرگداشت و تجلیل او بود.[2].

4002. و نیز سروده است:

علی علیه السلام، از محمّد كه بگذریم، دوست داشتنی ترینِ مردم

نزد من است. ای ملامتگر! از ملامت دردآور، دست بردار.

علی، وصیّ مصطفی و پسر عموی اوست

و نخستین نمازگزار و یكتاپرست است. پس بدان.

علی، هدایتگر و پیشوایی است كه

در دین ما هر تاریكی ای را برایمان روشن كرده است.

علی، متصدّی حوض [ پیامبرصلی الله علیه وآله ] و نگهبان آن است

كه گنهكاران را از گرداگرد آن، دور می سازد.

علی، تقسیم كننده دوزخ است با سخنش كه می گوید:

این را رها كن و بر این بنوشان و بخوران.

از آنان به هركس دست یافتی، در آتش خویش گیر

ولی به آن كه از گروه من است، نزدیك مشو كه ستمگر می شوی.

علی، فردا فراخوانده می شود و پروردگارش بدو خلعت می پوشاند

و او را به حق، به سان رفیق گرامی، به خویش نزدیك می سازد.

اگر تو در روزی كه او را نزدیك می سازد

و خشنودی خود را نشان می دهد، رویگردانی، از اكنون چنان باش.

تو او را در نزد حوض، ایستاده می بینی

به همراه مصطفی، رهبر و پیامبر معظّم.

كه هر كس را كه در دنیا آن دو را دوست می داشت

به سوی بهشت و سایه گسترده طوبی هدایت می كنند.

علی، امیر مؤمنان است و ادای حقّ او

بر هر مسلمانی از سوی خدا واجب است.

چرا كه پیامبر خدا به حقّ او وصیّت كرده

و او را در هر فی ء و غنیمتی سهیم گردانیده است.

و صدّیقه ای را به همسری او درآورده كه

جز مریم بتول، كسی همانند او نبود.

او نسبت به مصطفی، چون هارون بن عمران

نسبت به موسای نجیب و كلیم بود.

در روز غدیر، ولایت او را واجب گردانید

بر هر شخص عرب و عجم.

در نزدیك دوحه خُم، دست راست او را گرفت

و با صدایی آشكار، به نام او فراخواند.

سوگند به خدایی كه به رُكن خانه اش

هر تیره رویی با چهره گردآلود، پناه می آورد

و از هر شهری سواره به آن جا می شتابند

كه هر كه در روز دوح تسلیم نشد، گم راه گشت.

آن روز كه [ پیامبر خدا ] ولایت امر را به او سپرد

و میراث علم را كه دستگیره محكم دین بود، به وی سفارش كرد.

همواره وام ها و تعهّدات او را ادا كرد

و در هر موسمی، هر شنونده ای را بدان فرا خواند.[3].

4003. و نیز از اوست:

نخستین كسی كه با شمشیر خود

كافران بدر را نابود كرد و خونشان را جاری ساخت، كیست؟

آن كه جبرئیل، نامش را فریاد زد

در روز بدر و فریادش را شنیدند، كیست؟

[ فریادی كه می گفت:] شمشیری جز ذوالفقار [ و ] جوان مردی

جز علی در فرازی و سربلندی نیست؟

آنانی كه خداوند درباره شان، «هل أتی» را نازل كرد

به خاطر وفاداری ورزیدن به نذرها، كیستند؟

آن پنج تن كه ششمین آنان جبرئیل بود

و پیامبر، عبا را بر روی آنان كشید، كیان بودند؟

آن كه در ركوع، انگشترش را صدقه داد

و خداوند، ولای خویش را بدان جزا داد، كه بود؟

ای بیرقی كه جبرئیل، پیشاپیش آن گام برداشت

و دعای پیامبر، بدرقه راهش بود!

خداوند و پیامبرش وی را بدان برتری بخشیدند

و خداوند، نعمت هایش را در نزد او آشكار ساخت.

آن كه به غسل و تدفین پیامبر، پرداخت

و با درگذشت پیامبر، دنیا را سوگمند دید، كه بود؟

دانشمندترین و داورترینِ آنان و آن كه

فرمانروایان و فرمانبَران را یكسان می دانست، كه بود؟

آن كه دروازه شهر دانش بود كه

قرآن را می خواند و اخبار را تفسیر می كرد، كه بود؟

سخنورترین و رساترین آنان و آن كه

كلامش دشواری ها را درمان می كرد، كه بود؟

آن كه از همه شان بُریده تر از شرك بود، كه بود؟

و یا آن كه درونش انباشته از دانش بود، كه بود؟

آن كه فرمان داده شده است كه به گاه اختلاف

در داوری در كارهایشان به سخن او راضی باشند، كه بود؟

آن كه می گفتند اگر او و دانش او نبود

نابود می شدند و در فتنه ای كور گرفتار می گشتند، كیست؟

آن كه او را پیامبر خدا با سوره ای

- كه قاطع ترین حرف و دستور بود - به هنگام حج فرستاد، كه بود؟

آن كه محمّدصلی الله علیه وآله به وی وصیّت كرد

كه وعده ها را به انجام رسانَد و او هم به سفارشْ عمل كرد، كه بود؟

آن كه پیامبرصلی الله علیه وآله به مهربانی

دو فرزند او را به دوش كشید و از شِعری گذشت، كه بود؟

چه كسی گفت:«آن دو خوب سوارانی هستند»

در حالی كه چیزی از آنچه [ بعدها ] اتّفاق افتاد، بر او پوشیده نبود؟

چه كسی بود كه در پرتو برقی درخشنده می رفت

هرگاه كه شبانگاهان از نزد پیامبرصلی الله علیه وآله می آمد؟[4].

4004. و نیز سروده است:

كلام علی به حارث، شگفت است

و او چه بسیار سخنان شگفتی دارد.

گفت:ای حارث هَمْدانی! هركس بمیرد، مرا می بیند

چه مؤمن باشد و چه منافق.

به دیده، مرا می شناسد و من او را می شناسم

با اوصاف و نام و كارهایش.

و تو در هنگام عبور از صراط، مرا می شناسی

پس، از لغزش و افتادن مترس.

تشنگی ات را به آب سردی برطرف می كنم

كه در شیرینی چون عسل است.

به آتش، هنگامی كه بر روی پل

نگه داشته می شوی، خواهم گفت:وی را رها كن!

رهایش كن و نزدیكش نرو؛ چرا كه

وی را ریسمانی است كه به ریسمان وحی، گِرِه خورده است.

این، پیرو ماست و در حقّ پیروان ما

خداوند، درخواست مرا برآورده ساخته است.[5].

4005. و نیز سروده است:

در حرم الهی و جای امن آن، او را به دنیا آورد

و در خانه خدا، آن جا كه درگاه و درِ مسجد است.

بانوی سپید رویِ پاكْ دامن و بزرگواری كه

فرزندش پاك بود و جایگاه ولادتش نیز پاك بود

در شبی كه نُحوست ستارگانش غایب شده بود

و ماه درخشانِ خوش بختی اش سرزده بود.

هرگز قابله ای، چون او را در قنداقی نپیچیده بود

مگر پسر آمنه، محمّدِ پیامبر را.[6].

4006. و نیز سروده است:

آن دو به من بگویند كه با كدام برهان آشكار

از برتری خویش بر علی سخن می گویند؟

پس از آن كه احمد به سخنرانی ایستاد و آشكارا

در روز غدیر خم، در جمع مردم

فریاد بلند سر داد

و سخنی راست و صادقانه گفت.

گفت:خداوند به من خبر داد

در لا به لای كتاب وحی شده اش

كه دین استوار خویش را تكمیل كرد

با علی، و پیش تر كامل نشده بود.

او مولای شماست. وای بر آن كه

به غیر از مولایش با كسی دوستی ورزد.

او شمشیر من، زبان من و دست من

و یاور همیشگی و پایدار من است.

نور او نور من، و نور من نور اوست

او با من در پیوند است و هرگز از من جدا نخواهد شد.

او در بین شما بَدیلی است از جایگاه من

وای بر آن كه پیمان بدیل را تغییر دهد!

كلام او كلام من است. هر كس را كه فرمان داد

باید كه در آن كار، فرمان بَرَد و به جای آورد.

مولای شما پس از من، هنگامی كه

مرگم نزدیك شد و زمان كوچ، فرا رسید

پسر عمویم، وصی و برادرم

و قبول كننده من در دعوت نخستینم است.

او درِ دانش های من است». آن گاه [ با این جملات ]

در كام آنان، زهری تلخ و كُشنده ریخته شد.

بر او تُرش رویی كردند و به رایزنی

درباره او به كاری مشكل روی آوردند.[7].









    1. او اسماعیل بن محمّد بن یزید بن ربیعه حمیری است كه در سال 105 ق، به دنیا آمد و خود می گوید:«من بچّه بودم. روزی شنیدم كه پدر و مادرم از امیر مؤمنان بدگویی می كنند. از نزد آنان بیرون آمدم و گرسنه ماندم و گرسنگی را به بازگشت بر دوباره به نزدشان ترجیح دادم و شب ها در مسجد می خوابیدم؛ چون می خواستم از آنها جدا شوم و آنها را دوست نمی داشتم». مورّخان بر این عقیده اند كه وی، نخست مذهب كیسانی را پذیرفت؛ ولی پس از دیدار با امام صادق علیه السلام و مناظره با وی، قانع شد و مذهب امامیه را پذیرفت. او در سال 173 ق، درگذشت و در گورستان جنینه بغداد، دفن شد (ر. ك:دیوان السیّد الحِمیری:5).
    2. دیوان السیّد الحمیری:128/322، بشارة المصطفی:53.
    3. دیوان السیّد الحمیری:167/399، الغدیر:228/2، أعیان الشیعة:413/3.
    4. دیوان السیّد الحمیری:5/54، أعیان الشیعة:418/3.
    5. الأمالی، مفید:3/7، الأمالی، طوسی:1292/627، مناقب آل أبی طالب:237/3.
    6. دیوان السیّد الحمیری:42/155، مناقب آل أبی طالب:175/2، روضة الواعظین:93.
    7. الغدیر:226/2، مناقب آل أبی طالب:24/3.